مگه ماشین لباسشویی اختراع نشده بود؟
شب از نیمه گذشته و جمعهای که یک هفته انتظارش را کشیدم شروع شده، من همیشه یک هفته منتظر جمعه میمانم شما چطور؟ باید بعضی هفتهها یک جمعه اضافی برای خودم دست و پا کنم انتظار رسیدن یک روز خوب همیشه لذتبخش نیست،... کسی تشت مسی پر از لباسهای چرکش را درست وسط دلم گذاشته و با قدرت وصف ناپذیری لباسها را چنگ میزند، واقعا از جمعه چه انتظاری میشود داشت.
جمعه ها روز نظافت و رخت شویی بوده دیگه از قدیم. تنها چاره ات همون ماشین رختشوییه. از این بدونِ لرزشها که تبلیغ میکنن
من همیشه از جمعه متنفر بودم! همیشه!
این چنگ زدن لباس تو دل ادم مختص جمعه نیست!گاهی بهترین ماشین لباسشویی هم درمان درد نمیشه!
از اون تصویرهای خشن زنونهس. میشه حدس زد چه آشوبی به پا شده. «جمعه حرف تازهای برام نداشت»، ولی غیر از عصرش مشکلی باهاش ندارم.
کمتر میشه منتظر جمعه ها باشم. چهارشنبه ها رو بیشتر دوست دارم.
جمعه روز محبوب من نیست
باید دلت به یکی از این جنگلهای بکر کوچ کند که اگر هم آدمی باشد بدون لباس باشد و اصلا لباس چرکی نباشد چه با ماشین و چه بی ماشین:))
عجب!