محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران سختتر است*
اینروزها درگیرم، با یک موضوع تکراری، خودم را تنبیه کردم به جرم اینکه برای وقت و روح و احساس خودم ارزش قائل نمیشوم. اینروزها با خودم قهرم، جواب سلامم را نمیدهم هرازگاهی به "من" چشم غره میروم و چشم دیدنش را ندارم...
*شازده کوچولو
فکر میکنم بالاخره یک جایی این کدورت کهنه که گاهی درگیرش میشیم باید از بین بره. شاید لازم باشه بری یکم نازش رو بکشی ، دست نوازش به سرش بکشی و ازش بخوای جواب سلامتو بده. ارزشش رو داره.[لبخند]
روح رو ولش کن، ولی وقت و احساس رو دریاب. بهخصوص احساس که خیلی نازکنارنجیه و لج بکنه، شور و شوق رو از آدم میگیره.
عا عا !!!!! قاضی باس ترازوش درست باشه وگرنه یه پاش توی جهنمه .... نگی نگفتی [چشمک]
نچ نچ نچ نچ[قهر]
باید باهاش آشتی کنی. تا با خودت آشتی نکنی این روند ادامه داره.
چه حس آشنایی است
از این قهرها دوست میدارم[خجالت]